هوش مصنوعی:
این شعر از درد هجران و دوری از معشوق سخن میگوید. شاعر از سختیهای این جدایی و ناتوانی در تحمل آن مینالد. او از وحشت و بیقراری دل شکسته خود میگوید و اینکه مانند مرغی با پرهای شکسته در دام غم گرفتار شده است. در نهایت، با وجود نزدیکی به معشوق، باز هم از دیدار او محروم میماند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و درد هجران در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۸۲۰
ای آنکه غم هجرکشیدن نتوانی
ترسم که رخش بینی و دیدن نتوانی
سخت است گرفتاری و آوارگی ای دل
وحشت نگذاری و رمیدن نتونی
بسمل شدی از هجر و به جایی نرسیدی
از ضعف چنانی که تپیدن نتوانی
در دام غم ای مرغ پر و بال شکسته
آرام نداری و پریدن نتوانی
بی پرده گرفتم ز درت یار در آمد
ای دیدهٔ حیرت زده دیدن نتوانی
محروم نیی گرچه حزین از می وصلش
لب بر لب جامی و چشیدن نتوانی
ترسم که رخش بینی و دیدن نتوانی
سخت است گرفتاری و آوارگی ای دل
وحشت نگذاری و رمیدن نتونی
بسمل شدی از هجر و به جایی نرسیدی
از ضعف چنانی که تپیدن نتوانی
در دام غم ای مرغ پر و بال شکسته
آرام نداری و پریدن نتوانی
بی پرده گرفتم ز درت یار در آمد
ای دیدهٔ حیرت زده دیدن نتوانی
محروم نیی گرچه حزین از می وصلش
لب بر لب جامی و چشیدن نتوانی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.