۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳۸

ای روی تو را موج عرق آینه سازی
آیینه ز عکس تو پریخانهٔ نازی

در چنگل مژگان تو گردون قویدست
گنجشک ضعیفی ست به سر پنجه بازی

ای گلشن نظاره، ز رخ پرده برانداز
تا شبنم این باغ کنم اشک نیازی

چون باد مرو سرسری از سیر گلستان
در هر گره غنچه ببین، گلشن رازی

پروانه، بیا گرم و ز من طرز بیاموز
آتش زده در خانهٔ من، شمع طرازی

ای زاهد افسرده، تو را زنده نگویم
بی درد چه حال است؟ نه سوزی، نه گدازی

خاموش حزین از غم ایّام خزانم
دل نغمه سراید، به چه برگی؟ به چه سازی؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.