هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق و هجران مینالد و از رهایی از تعلقات دنیوی سخن میگوید. او از سوختن در آتش عشق و گذر از خطرات نفسانی صحبت میکند و در نهایت به سوختن دوباره دل در آتش غم اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد هجران و سوختن در آتش عشق نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۸۴۰
ای سوختهٔ عشق چرا کم ز سپندی؟
از خویش برون آی به یاهوی بلندی
بر خویش نبالیم به درویشی و شاهی
بر دوش نداریم پلاسی و پرندی
با سوخته جانان چه کند آتش دوزخ
من ساخته ام با تب هجران تو چندی
مردی بود از نفس خطرناک گذشتن
زبن خندق آتش، بجهانیم سمندی
گفتی که حزین در غم ما، حال دلت چیست؟
آتش به دل سوخته ام باز فکندی
از خویش برون آی به یاهوی بلندی
بر خویش نبالیم به درویشی و شاهی
بر دوش نداریم پلاسی و پرندی
با سوخته جانان چه کند آتش دوزخ
من ساخته ام با تب هجران تو چندی
مردی بود از نفس خطرناک گذشتن
زبن خندق آتش، بجهانیم سمندی
گفتی که حزین در غم ما، حال دلت چیست؟
آتش به دل سوخته ام باز فکندی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.