هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی‌های طبیعت، عشق، و دردهای عاطفی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند خاک، اشک، باد صبا، چمن، بلبل، پروانه، و گل‌ها برای بیان احساسات خود استفاده کرده است. همچنین، مفاهیمی مانند وفاداری، دوری از معشوق، و امید به بهبودی نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و دردهای روحی نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارد.

شمارهٔ ۸۴۱

بر دیده کشم سرمه ز خاک کف پایی
شاید که دهد اشک مرا رنگ حنایی

می در قدح و باد صبا بر سر لطف است
دارد چمن امروز عجب آب و هوایی

دولت طلبی، دامن دل را مده از دست
شاید که برون آید ازین بیضه همایی

نالیدن بلبل ز نو آموزی عشق است
هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی

کرده ست بهار عجبی خار بیابان
از دشت گذشته ست مگر آبله پایی

داده ست غمت، رخصت شبگیر به آهم
شاید رسد این قاصد بی درد به جایی

خود را برسانید به یاران سبک پی
می آید ازین قافله آواز درایی

گلشن به نسیمی شکند عهد هزاران
در کشور خوبان نبود رسم وفایی

دور از گل رویت نفسی نیست حزین را
مانده ست به جا، بلبل بی برگ و نوایی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.