هوش مصنوعی: شعر بالا بیانگر عشق و شوریدگی عاشقانه است که با تصاویر شاعرانه‌ای مانند آتش مژه‌ها، داغ چشم آهو، و پیاله‌کشی در طاق ابرو توصیف شده است. شاعر از هجران و اشک‌هایش می‌گوید و عشق را نیرویی می‌داند که می‌تواند دست و بازوی انسان را بلند کند. همچنین، او از تیرگی بخت خود سخن می‌گوید که با سیاهی گیسو مرتبط است و جهان را با فسانه‌های عاشقانه‌اش تحت تأثیر قرار می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۸۴۵

ز کاوش مژه ى شوخ آتشین خویی
به سینه هر گل داغی ست چشم آهویی

پیاله می کشم امشب به طاق ابرویی
سبو کشان خرابات عشق را هویی

ز خون دیده دهم آب کوه و صحرا را
به یاد لالهٔ رخسار آشنا رویی

به شام هجر مرا ذوق اشک و آه بس است
چو شمع، شب نگذارم به خاک پهلویی

اجل به داد ز جان سیرگشتگان نرسید
مگر بلند کند عشق دست و بازویی

به این خوشیم که فارغ ز ننگ سامان است
سری که در غم عشق است وقفِ زانویی

از آن به تیرگی بخت خویش می نازم
که نسبتی بودش با سواد گیسویی

ز هوش برد جهان را فسانهٔ تو حزین
شبت دراز به سودای زلف جادویی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.