هوش مصنوعی: این متن شعری است که از بی‌وفایی و غفلت یار شکایت می‌کند. شاعر از نبود وفا، عشق و نشاط در رابطه گلایه می‌کند و یار را به بی‌وفایی متهم می‌نماید. او از رنج‌های عاطفی و ناامیدی‌های خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که یارش دیگر آن شخصیت دوست‌داشتنی و همراه گذشته نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و شکایت از بی‌وفایی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های شعری و زبان ادبی ممکن است برای گروه‌های سنی پایینتر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۸۵۹

ز دل غافلی یار جانی نباشی!
نداری وفا، زندگانی نباشی!

به من هوش نگذاشت، دشنام تلخت
به لب، بادهٔ ارغوانی نباشی!

به دیدارت، از عیش دنیا گذشتم
به رخ جنت جاودانی نباشی!

به بیگانگیها، که از من مپوشان
به چشم آشنایی، فلانی نباشی!

زگل بی بقاتر بود عهد سستت
نشاط بهار جوانی نباشی!

نشاندی به خون از نگاهی حزین را
تو ای بی وفا، یار جانی نباشی!
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.