۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶۰

ای خستهٔ بی قرار چونی؟
بی مونس و غمگسار چونی؟

یاران چه شدند و دوستداران؟
بی یار، درین دیار چونی؟

درگریه نمک نمانده دیگر
ای سینهٔ داغدار، چونی؟

گردی نرسید از ره یار
ای دیدهٔ انتظار، چونی؟

ای مرغ قفس ترانه ات کو؟
بی برگ، درین بهار چونی؟

رفت آنکه طبیب خستگان بود
با درد دل فگار چونی؟

چون شمع، حزین در آتش دل
با دیدهٔ اشکبار، چونی؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.