هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی، شاعر ایرانی، با زبانی عاشقانه و عارفانه به بیان دردها و آرزوهای شاعر می‌پردازد. او از ساقی می‌خواهد که با باده‌اش لب‌های تشنه‌اش را تر کند و از خشکی زهد رهایی بخشد. شاعر از ناله‌های مخمور و جفاهای ساقی شکایت می‌کند، اما در عین حال به باطن پاک بزرگان و احسان ساقی اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر با اشاره به عمری که در حسرت گذشته است، از ساقی می‌خواهد که به اسیران وفا کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند باده و مخمور ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۷۰

ابر، تر دامن و سرد است هوا ای ساقی
خوش بود بادهٔ خورشید لقا، ای ساقی

دردسر می کشی از نالهٔ مخمور، چرا؟
می توان بست به جامی، لب ما ای ساقی

به در میکده، از خشکی زهد آمده ایم
نشود تر نشود دامن ما ای ساقی

باطن پاک بزرگان همه جا یارت باد
به خم باده سپردیم تو را ای ساقی

ابر احسان تو دریا دل و ما سوخته جان
شرم بادت ز لب تشنهٔ ما، ای ساقی

گر چه با ابر کفت، دم زدن ما بیجاست
جام اگر می دهیم، هست به جا ای ساقی

عمرها شد که ز خونین جگران است حزین
به اسیران وفا، چند جفا ای ساقی؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.