هوش مصنوعی: این شعر به انتقاد از ناآگاهی و رنج بی‌جهت انسان‌ها در عشق و زندگی می‌پردازد. شاعر با اشاره به ناتوانی افراد در درک مفاهیم عمیق مانند عشق واقعی، رنجش بی‌دلیل، ندامت بی‌ثمر، و مستی بی‌معنا، از سطحی‌نگری و عدم درک حقیقت توسط آنان شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'مستی' و 'خون دل' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۷۸

ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی دانی
عبث رنجیده ای، اسباب رنجیدن نمی دانی

از آن، لب زیر دندان ندامت داری، ای عاقل
که چون دیوانگان، زنجیر خاییدن نمی دانی

گل داغی ز باغ زندگانی نیست در دستت
تهی کف می روی زاهد،که گل چیدن نمی دانی

نخوردی خون دل ای صوفی و در رقص طاماتی
چه مستی می کنی، چون باده نوشیدن نمی دانی؟

حزین اکنون نواسنج گلستان شد، تو ای بلبل
نفس را درگلو بشکن که نالیدن نمی دانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.