هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که بر آزادگی، سادهزیستی، گذرایی دنیا، و لذتهای زودگذر تأکید دارد. شاعر از رهایی از خودخواهی، پذیرش تقدیر، و بهرهگیری از لحظات زندگی سخن میگوید. همچنین، اشارهای به نقش صوفی و ساقی در پالایش روح و تجربهی معنوی دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی اشارات مانند نوشیدن شراب (بهعنوان نماد عرفانی) ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۹۴
خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی
سر اگر در ره رندان دل افتاده کنی
لوحت آخر اجل از نقش خودی ساده کند
حالیا مصلحت آن است که خود ساده کنی
همچو گل می رود از کف به نسیمی، هشدار
برگ عیشی که به صد خون دل آماده کنی
صوفی، ار می نکشی، ساغری از ما بستان
تا مگر آب رخ خرقه و سجاده کنی
ساقی، از دست کریم تو چه کم خواهد شد
چون سبو، خود به گلوی من اگر باده کنی؟
تازه شمشاد من، از خانه به گلشن بخرام
جلوه ای تا به تذروان چمن زاده کنی
واله حسن بیان تو، جهانی ست حزین
زیبد ار ناز به این حسن خداده کنی
سر اگر در ره رندان دل افتاده کنی
لوحت آخر اجل از نقش خودی ساده کند
حالیا مصلحت آن است که خود ساده کنی
همچو گل می رود از کف به نسیمی، هشدار
برگ عیشی که به صد خون دل آماده کنی
صوفی، ار می نکشی، ساغری از ما بستان
تا مگر آب رخ خرقه و سجاده کنی
ساقی، از دست کریم تو چه کم خواهد شد
چون سبو، خود به گلوی من اگر باده کنی؟
تازه شمشاد من، از خانه به گلشن بخرام
جلوه ای تا به تذروان چمن زاده کنی
واله حسن بیان تو، جهانی ست حزین
زیبد ار ناز به این حسن خداده کنی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.