هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از حالت روحی خود در فراق یار و نیاز به می و موسیقی برای تسکین دردها سخن میگوید. او از ساقی میخواهد که جرعهای از کرم خود به او ببخشد و از مطرب میخواهد تا راه حقیقت را بنوازد. شعر پر از اصطلاحات عرفانی و تمثیلهای شراب و عشق است.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عرفانی و استعارههای شرابگونه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم عمیق عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۹۰۵
خاصان تمام مستند، ساقی صلای عامی
ته جرعه ای کرم کن، مِن راوقِ الکرامی
خامیم و اوفتاده، می ده که باده بخشد
اجساد را قیامی، ارواح را، قوامی
آواره ام به فرقت، از منزل سلامت
یا جار دار سلمی، بلغ لها سلامی
مطربِ بهل طریقت، سرکن رهِ حقیقت
سنجی اگر مقامی، داری اگر پیامی
خواهی حَرَج نباشد، سرکن حدیث دربا
اهلا لما روبنا، عن سیدالانامی
دل در شکسته حالی، صد ناله در گره داشت
انی رجوت دهراً، اشکو عن السقامی
یار آمدم به بالین، شد رنجها فراموش
عاد الکرام شکراً، فی اوفر السهامی
یا جارتی بوجد، قولی حدیث نجد
ذا اجمل الهدایا، ها اکمل الکلامی
گوش حزین خاموش، مطرب به نالهٔ توست
سرکن رهی خدا را، ساقی بیار جامی
ته جرعه ای کرم کن، مِن راوقِ الکرامی
خامیم و اوفتاده، می ده که باده بخشد
اجساد را قیامی، ارواح را، قوامی
آواره ام به فرقت، از منزل سلامت
یا جار دار سلمی، بلغ لها سلامی
مطربِ بهل طریقت، سرکن رهِ حقیقت
سنجی اگر مقامی، داری اگر پیامی
خواهی حَرَج نباشد، سرکن حدیث دربا
اهلا لما روبنا، عن سیدالانامی
دل در شکسته حالی، صد ناله در گره داشت
انی رجوت دهراً، اشکو عن السقامی
یار آمدم به بالین، شد رنجها فراموش
عاد الکرام شکراً، فی اوفر السهامی
یا جارتی بوجد، قولی حدیث نجد
ذا اجمل الهدایا، ها اکمل الکلامی
گوش حزین خاموش، مطرب به نالهٔ توست
سرکن رهی خدا را، ساقی بیار جامی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.