هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و دیوانگی ناشی از آن سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر آتش، شمع، پروانه و میخانه، احساسات شدید و بیقراری خود را بیان میکند. او از تأثیر عشق بر خرد و اندیشه میگوید و خود را همچون مجنون و دیوانهای توصیف میکند که درگیر عشق است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعارههای پیچیده و مضامین عاشقانهی شدید مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۹۰۸
ای از شرار عشق تو هر سینه آتشخانه ای
دل شمع رخسار تو را، آتش به جان پروانه ای
اندیشه ی پیر خرد، با کبریای عشق تو
در وادی واماندگی، بازیچهٔ طفلانه ای
هر چند مست و بیخودم، غافل ز یادت نیستم
ای نغمهٔ تسبیح تو در هر لب پیمانه ای
مجنون صفت با وحشتم دامان صحرا تنگ بود
روزی که من هم داشتم، با خود دل دیوانه ای
میخانه ها در جوش تو، دیوار و در مدهوش تو
مست از لب خاموش تو، ناقوس هر بتخانه ای
عاشق چه سان در دورِ او دل را نگهداری کند؟
چشمی که در هر گردشی خالی کند پیمانه ای
ساقی اگر آزرده ای، باز از حزین خویشتن
شوید غبار خاطرت از گریهٔ مستانه ای
دل شمع رخسار تو را، آتش به جان پروانه ای
اندیشه ی پیر خرد، با کبریای عشق تو
در وادی واماندگی، بازیچهٔ طفلانه ای
هر چند مست و بیخودم، غافل ز یادت نیستم
ای نغمهٔ تسبیح تو در هر لب پیمانه ای
مجنون صفت با وحشتم دامان صحرا تنگ بود
روزی که من هم داشتم، با خود دل دیوانه ای
میخانه ها در جوش تو، دیوار و در مدهوش تو
مست از لب خاموش تو، ناقوس هر بتخانه ای
عاشق چه سان در دورِ او دل را نگهداری کند؟
چشمی که در هر گردشی خالی کند پیمانه ای
ساقی اگر آزرده ای، باز از حزین خویشتن
شوید غبار خاطرت از گریهٔ مستانه ای
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.