هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حیرت و اندوه خود نسبت به وضعیت مردم زمانه سخن می‌گوید. او از نادانی، ادعاهای بی‌اساس، و فقدان درک عمیق در میان مردم انتقاد می‌کند. همچنین، به مسخره گرفتن عیاران خرد و سطحی‌نگری در فهم معانی اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر ابراز ناامیدی می‌کند که دنیا دیگر تمایلی به دیدن زیبایی‌ها و حقایق عمیق ندارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم انتزاعی، انتقادی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸ - حال ابنای زمان

حیرتی دارم حزین از حال ابنای زمان
کودنی چند، از چراگاه کمی و کوتهی

پوزهء دعوی گشاده ستند در میدان لاف
مبتدی ناگشته، چون گشتند یا رب منتهی؟

دیده از بینش معرا، سینه از ادراک پاک
قلب از جان بی نصیب و صورت از معنی تهی

نیروی موری نه و با شیرمردان در مصاف
رتبهٔ کاهی نه و در جلوه با سرو سهی

غول صحرای غوایت دیو کهسار هوا
کور مادرزاد جهل و خضر راه گمرهی

موج را کرده خلاص از خجلت سرگشتگی
قطره را آورده بیرون از حجاب بی تهی

معنی کامل عیاران خرد را کرده مسخ
در دکان معرفت، قلاب زر ده دهی

جز تکبر فهم ناکرده ز ما و انما
غیر های و هو ندانند از ضمیر هو و هی

خامه ز ایشان در عذاب و صفحه ز ایشان در و بال
بی حصول درک معنی از خهیّ و از زهی

مردم آرایند و شرم این و تمیز و فهم این
می نخواهد دید دنیا، بعد ازین روی بهی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - برای کسی که اشعار او را به سرقت برده است
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - شرم از نارسایی مدح
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.