هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ساقی می‌خواهد شرابی بیاورد که مانند آب حیات باشد و جان و دلش را از تاریکی‌ها نجات دهد. او شرابی می‌طلبد که به روح حیات بخشد و حتی مردگان را زنده کند. شاعر آرزو می‌کند معشوق را بی‌جهت ببیند، هرچند حضور او در همه جا آشکار است. او از معشوق می‌خواهد که در دلش جلوه کند، زیرا هیچ منظره‌ای زیباتر از جلوه‌گاه او نیست. شاعر همچنین از معشوق می‌خواهد به دلش بنگرد تا زیبایی‌اش را در این آینه ببیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و شاعرانه‌ای است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۷

بیار ساقی از آن می که هست آب حیات
بده به خضر دلم وارهانش از ظلمات

از آن شراب که جان و دلم از او یابد
ز قید جسم خلاص و ز بند نفس نجات

از آن شراب که ریحان روح ارواح است
از آن شراب که بخشد حیات بعد ممات

مئی که جان بتن مرده در دمد بویش
مئی که زندگی یابند ازو عظام رفات

بیار و بر دل و جان مرده ما ریز
ببین سرایت ارواح راح در اموات

چه خوش بود که ترا بی جهت توان دیدن
اگر چه روی تو پیداست در جمیع جهات

بیا و جلوه کنان برگذر ز منظر دل
که منظری به ازو نیست درگه جلوات

بیا که خلوت پاک از برای تو خالی است
از آنچه میل تو پیوسته است با خلوات

نظر بسوی دل مغربی کن ای دلبر
ببین که روی چه خوش مینماید این مرآت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.