۲۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷

بیار ساقی از آن می که هست آب حیات
بده به خضر دلم وارهانش از ظلمات

از آن شراب که جان و دلم از او یابد
ز قید جسم خلاص و ز بند نفس نجات

از آن شراب که ریحان روح ارواح است
از آن شراب که بخشد حیات بعد ممات

مئی که جان بتن مرده در دمد بویش
مئی که زندگی یابند ازو عظام رفات

بیار و بر دل و جان مرده ما ریز
ببین سرایت ارواح راح در اموات

چه خوش بود که ترا بی جهت توان دیدن
اگر چه روی تو پیداست در جمیع جهات

بیا و جلوه کنان برگذر ز منظر دل
که منظری به ازو نیست درگه جلوات

بیا که خلوت پاک از برای تو خالی است
از آنچه میل تو پیوسته است با خلوات

نظر بسوی دل مغربی کن ای دلبر
ببین که روی چه خوش مینماید این مرآت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.