هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و پرسش‌های فلسفی درباره‌ی رابطه‌ی عشق و درد می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند باده، آتش، زلف پیچان و دریا، حالات روحی خود را توصیف می‌کند و از معشوق می‌پرسد که چرا با وجود عشق او، این همه رنج و اضطراب وجود دارد. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند وحدت وجود و حقایق پنهان شده در پس ظواهر دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۲

چو باده چشم تو خوده است دل خراب چراست
چو حال تست در آتش جگر کباب چراست

ز پیچ زلف تو در تاب رفت مهر رخت
چو زوست تابش رویت از و شباب چراست

چو نیست عهد شکن غیر زلف بر شکنت
بگو که با دل مسکنت این عتاب چراست

ز من هرآنچه تو گوئی و آن همی شنوی
چو من صدای توام با من این خطاب چراست

چو نیست غیر تو کس از که میشوی پنهان
چو ناظر او توئی در رخت نقاب چراست

اگر چه در خم چوگان تست گوی دلم
ز چیست منقلب آخر در انقلاب چراست

ز باد بپرس که بحر از چه گشت آشفته
ز بحر بپرس که کشتی در اضطراب چراست

چو ما هر آنچه تو دادی بما همان خوردیم
زیاده هیچ نخوردیم پس حساب چراست

هرآنکه باز نکرده است گوش هوش روترا
برش حدیث حقایق فسانه است و حکایت

کتاب مغربی چون نسخه کتاب تواست
ازو مپرس که این حرف در کتاب چراست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.