هوش مصنوعی: این متن عرفانی به موضوع وحدت وجود و شناخت حق از طریق مشاهدهٔ تجلیات گوناگون او در جهان می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که حق در همه چیز حاضر است و با وجود تغییر ظواهر، ذات او ثابت است. برای رسیدن به این وحدت، باید از خودگذشتگی کرد و به فقر و فنا رسید.
رده سنی: 18+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مبانی عرفان اسلامی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۱

نیست پنهان حق ز چشم مردمان و حق شناس
گرچه هر ساعت نماید خویش را در هر لباس

هر زمان آید بلبسی یار از خلوت برون
گاه اطلس پوش گشته گاه پوشیده لباس

گر هزاران جامه پوشد قامت او هر زمان
بر نظر هرگز نگردد ملتبس زان البتاس

باده بیرنگ لیکن رنگهای مختلف
میشود ظاهر درو از اختلاف جام و کاس

در هزاران آینه هر لحظه رویش منعکس
میشود نا دیدنش دیدن ز روی انعکاس

از زبان جمله ذرّات عالم مهر او
می کند بر مستی خود هم ستایش هم سپاس

هر یکی از کثرت عالم که میبینی یکیست
پس ازین وحدت بدات وحدت توان کردن قیاس

نور هستی جمله ذرّات عالم تا ابد
میکند از مغربی چون ماه مهر از آفتاس

گر همیخواهی که ره یابی بسوی وحدتش
بگذراز خود یعنی از عقل و دل و جان و حواس

چون اساس خانه توحید بر فقر و فناست
جز که بر فقر و فنا نتوان نهادن این اساس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.