هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عاشقانه و عرفانی، از دیدن معشوق بیحجاب و زیباییهای او سخن میگوید. او خود را در حالت مستی و شوریدگی میبیند و حقیقت وجودی خویش را در قالب شراب و کتاب توصیف میکند. این اشعار پر از تصاویر شاعرانه و مفاهیم عمیق عرفانی است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار میباشد. همچنین استفاده از استعارههایی مانند شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۲۶
منم که روی ترا بینقاب میبینم
منم که در شب و روز آفتاب میبینم
توئی که پرده ز رخسار خود برفکندی
که تا جمال ترا بیحجاب میبینم
عجب عجب که به بیداری توان دیدن
مگر مگر که من این را بخواب میبینم
خیال جمله جهانرا بنور چشم یقین
بجنب بحر حقیقت سراب میبینم
ندانم از چه سبب تشنه ام چو من خود را
بذات و نعت و صفت عین آب میبینم
اگر شوند ز من مست عالمی چه عجب
از آنکه من همه خود را شراب میبینم
مرا بهیچ کتابی مکن حواله دگر
که من حقیقت خود را کتاب میبینم
چه باده خورد دل مغربی که من خود را
بسان نرگس مستت خراب میبینم
منم که در شب و روز آفتاب میبینم
توئی که پرده ز رخسار خود برفکندی
که تا جمال ترا بیحجاب میبینم
عجب عجب که به بیداری توان دیدن
مگر مگر که من این را بخواب میبینم
خیال جمله جهانرا بنور چشم یقین
بجنب بحر حقیقت سراب میبینم
ندانم از چه سبب تشنه ام چو من خود را
بذات و نعت و صفت عین آب میبینم
اگر شوند ز من مست عالمی چه عجب
از آنکه من همه خود را شراب میبینم
مرا بهیچ کتابی مکن حواله دگر
که من حقیقت خود را کتاب میبینم
چه باده خورد دل مغربی که من خود را
بسان نرگس مستت خراب میبینم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.