هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و شاعرانه به بیان حالات روحانی و عاشقانهی شاعر میپردازد. او از ازل خود را مقامر و خمار (مست و شیفته) میداند و از درد عشق و مستی از جام دوست سخن میگوید. شاعر به عشق به عنوان تنها کار خود در جهان اشاره میکند و از ظهور در مظاهر مختلف و شنیدن سخن یار مغربی در ازل یاد میکند.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحاتی مانند 'خمار' و 'مستی' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۲۷
ما از ازل مقامر و خمار آمدیم
دردی کشان میکده یار آمدیم
خورشید باده بر سر ذرّات ما بتافت
از روی مهر، سرخوش و خمار آمدیم
در خلوت عدم می هستی از جام دوست
کردیم نوش و مست به بازار آمدیم
زنار زلف ساقی باقی چو شد عیان
هر یک کمر ببسته بزنار امدیم
ناگاه حلقه زد سر زلفش ب گِرد ما
ما در میان حلقه گرفتار امدیم
از بهر خاطر دل مختار مصطفی
روزی دو سه که عاقل و هشیار آمدیم
کاری بغیر عشق نداریم در جهان
عشق است کار ما و بدین کار آمدیم
بودیم یکوجود ولیکن که ظهور
بسیار در مظاهر بسیار آمدیم
از یار مغربی سخنی در ازل شنید
ما جمله زان حدیث بگفتار آمدیم
دردی کشان میکده یار آمدیم
خورشید باده بر سر ذرّات ما بتافت
از روی مهر، سرخوش و خمار آمدیم
در خلوت عدم می هستی از جام دوست
کردیم نوش و مست به بازار آمدیم
زنار زلف ساقی باقی چو شد عیان
هر یک کمر ببسته بزنار امدیم
ناگاه حلقه زد سر زلفش ب گِرد ما
ما در میان حلقه گرفتار امدیم
از بهر خاطر دل مختار مصطفی
روزی دو سه که عاقل و هشیار آمدیم
کاری بغیر عشق نداریم در جهان
عشق است کار ما و بدین کار آمدیم
بودیم یکوجود ولیکن که ظهور
بسیار در مظاهر بسیار آمدیم
از یار مغربی سخنی در ازل شنید
ما جمله زان حدیث بگفتار آمدیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.