هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق عمیق خود به معشوق (جانان) سخن می‌گوید و توصیف می‌کند که چگونه دل او همیشه جایگاه معشوق است و هر لحظه تصویر زیبای او را در آینه دل می‌بیند. او از سودای معشوق، غوغای درونی ناشی از این عشق و تأثیرات آن بر روح و روان خود می‌گوید. شاعر همچنین از ویژگی‌های معشوق مانند زلف معطر و لب شیرین او یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۳۸

دلی دارم که باشد جای جانان
مدام از دل بود ماوای جانان

دلی دارم چو آینه که دائم
در او بینم رخ زیبای جانان

سویدائیست آندل را که دائم
نباشد خالی از سودای جانان

دلم را نیست پروای دل و جان
که ناپرواست از پروای جانان

درونی دارم از غوغای عالم
شده خالی پر از غوغای جانان

بسان کشتی اندر انقلاب است
مدام از جنبش دریای جانان

دماغ جانان همیدارد معطر
نسیم زلف مشک آسای جانان

روان مغربی پر شور دارد
لب شیرین شکر خای جانان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.