هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و فلسفی است که از زبان شاعر به صورت پرسش و پاسخ با دل (روح) خود بیان میشود. در آن، پرسشهایی درباره حقیقت وجود، عشق، هستی و اضطرابهای روحی مطرح میشود. شاعر از استعارههایی مانند شراب، بادیه، سراب و کشتی در امواج استفاده میکند تا مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی را بیان کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۵۲
بیا دلا به کجا خورده شراب بگو
ز خمّ مست که گشتی چنین خراب بگو
میان بادیه شوق چون شدی تشنه
کجا شدی و چه دیدی که دادت آب بگو
چه حکیمت است دلا در سوال روز الست
که بود آنکه بلی گفت در جواب بگو
جهان بشکل سرابست پیش آب وجود
بشکل آب چرا شد عیان سراب بگو
از انقلاب زمانه نمیشوی ساکن
علیالدوام چرایی در انقلاب بگو
تو کشتی که از امواج بحر ضطربی
کدام باد فکندت در اضطراب بگو
بیا چو غیر تو کس نیست تا ترا بیند
چراست روی تو پیوسته در نقاب بگو
بگو که مغربی آمد حجاب مغربیت
درو که گشت زخت را دگر حجاب بگو
ز خمّ مست که گشتی چنین خراب بگو
میان بادیه شوق چون شدی تشنه
کجا شدی و چه دیدی که دادت آب بگو
چه حکیمت است دلا در سوال روز الست
که بود آنکه بلی گفت در جواب بگو
جهان بشکل سرابست پیش آب وجود
بشکل آب چرا شد عیان سراب بگو
از انقلاب زمانه نمیشوی ساکن
علیالدوام چرایی در انقلاب بگو
تو کشتی که از امواج بحر ضطربی
کدام باد فکندت در اضطراب بگو
بیا چو غیر تو کس نیست تا ترا بیند
چراست روی تو پیوسته در نقاب بگو
بگو که مغربی آمد حجاب مغربیت
درو که گشت زخت را دگر حجاب بگو
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.