۲۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۳

آن مرغ بلند آشیانه
چون کرد هوای دام و دانه

پرواز گرفت گشت ظاهر
از سایه تیر او زمانه

مرغی که دو کون سایه اوست
در سایه خویش کرده خانه

مرغ دل ما ز هر دوعالم
اندر پی او گرفت لانه

ان مرغ شگرف ذات عشق است
بسمل و مقدس و یگانه

اوراست نعوت بی نهایت
اوراست صفات بیکرانه

بحریست که هر زمان ز موجش
صد بحر دگر شود روانه

با عشق همیشه عشق بازد
با خویشتن است جاودانه

معشوقه و عشق و عاشق آمد
آینه و روی و زلف و شانه

بر صورت خویش گشته عاشق
بر غیر نهاده صد بهانه

آواز خودش شنیده از خود
تهمت بنهاده بر چغانه

از نغمه خود سماع کرده
بی‌مطرب و بی‌دف و ترانه

فی‌الجمله ز غیر نیست پیدا
هم نام و نشان و هم نشانه

ایمغربی ضعیف و ناچیز
یاری تو گه درین میانه

بردار خودی خود ز‌خود تا
در دهر بمانی جاودانه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.