هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از جنون عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. او از سحر و افسون معشوق و تأثیر عمیق آن بر دل خود یاد می‌کند و از بی‌قراری و بی‌تابی خود در عشق می‌نالد. شاعر معشوق را فراتر از هر توصیف و اندازه‌گیری می‌داند و از چشم‌های فریبنده و سرمست او می‌ترسد. در نهایت، او به دنبال آرامش در دل خود می‌گردد، اما آن را پر از بی‌صبری و بی‌قراری می‌یابد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۶۸

جنون فوق عایات الجنونی
جنون من حبیب ذوالفنونی

بعشقت زان زهر مجنون فرونم
که در خوبی ز هر لیلی فزونی

برون از خویشتن عمریت جستم
نمیدانستمت کاندر در درونی

نگارا دیده اندر جستجویت
چه میگردد که تو عین عیونی

الا ای غمزه غماز دلبر
چنان پر مکر و دستان و فسونی

که اندر سحر و مکاری و افسون
زحد و وصف و اندازه برونی

دلا از چشم سرمستش حذر کن
که هم ترک است و هم سرمست و خونی

دلا در توست چون ساکن دلا را
چرا بی صبر و آرام و سکونی

ترا در چند و چونی مغربی یافت
اگر چه برتر از چندی و چونی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.