۲۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۹

نقشی به بست دلبر من بر مثال خویش
آراستش بزیور حسن و جمال خویش

آورد در وجود برای سجود خود
آن نقش که داشت بتم در خیال خویش

آئینه بساخت ز مجموع کاینات
در وی بدید حسن جمال و جلال خویش

یک دفتر از مکارم اخلاق جمع کرد
مجموعه بساخت ز حسن خصال خویش

کس در جهان نداشت از احوال او خبر
آگاه کرو جمله جهانرا ز حال خویش

طوطی مثال خویش چو بیند در آینه
آید هر آینه بسخن با مثال خویش

پرسید یک سخن چو کسی غیر او نبود
هم خویشتن بگفت جواب سوال خویش

با مغربی حکایت خود سربسر بگفت
در مغربی چو دید مجال مقال خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.