هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه طولانی‌مدت خود می‌گوید که با ظهور عشق، تشویش و اضطراب جای آن را گرفته است. او از ظاهر فریبنده‌ای که نداشته سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد به او توجه کند. شاعر از جذابیت معشوق و تأثیر آن بر مردم می‌گوید و از رنج‌های عشق شکایت می‌کند. در نهایت، او از معشوق می‌خواهد که با باز کردن گیسوانش، خاطرات گذشته را زنده کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۱

سالها گوشه غم بود دل ریش مرا
باز عشق آمد و افکند به تشویش مرا

صورت شیخ گرفتم بنظر جلوه نداشت
بعنایت نظری ای بچه درویش مرا

با کمند سر زلفت همه چشم است بچشم
مردم ارنام کند صوفی بدکیش مرا

نیمه جانی بستن از من و عذر مپذیر
که گمان نیست که مقدی هله زین پیش مرا

همه شور است که افکنده لبانت بعراق
ای همه شور نگاهی بدل ریش مرا

باز کن طره چل تار که از یاد برفت
ذکر صد دانه زهاد کچ اندیش مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.