۷۶۳ بار خوانده شده
در پرده حسن روی تو شد پرده در مرا
ایوای اگر ز پرده درآید بدر مرا
جز خون دل که ریزدم از دیده برکنار
حاصل نشد ز نخل محبت ثمره را
سر بر نگیرم از درت ار فی المثل بسر
ریزند سنگ طعنه ز هربام و در مرا
گم گشت دل بظلمت زلفش خدایرا
کو خضر رهروی که شود راهبر مرا
دست طلب نمیکشم از پای بوس تو
خواهد اگر بکوی تو فرسود سر مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ایوای اگر ز پرده درآید بدر مرا
جز خون دل که ریزدم از دیده برکنار
حاصل نشد ز نخل محبت ثمره را
سر بر نگیرم از درت ار فی المثل بسر
ریزند سنگ طعنه ز هربام و در مرا
گم گشت دل بظلمت زلفش خدایرا
کو خضر رهروی که شود راهبر مرا
دست طلب نمیکشم از پای بوس تو
خواهد اگر بکوی تو فرسود سر مرا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.