هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و محبت به معشوق سخن میگوید و از درد فراق و ناکامی در عشق شکایت میکند. او از زلف سیاه معشوق و سنگهای طعنه مردم مینالد و آرزوی راهنمایی برای رهایی از این تاریکی را دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۴
در پرده حسن روی تو شد پرده در مرا
ایوای اگر ز پرده درآید بدر مرا
جز خون دل که ریزدم از دیده برکنار
حاصل نشد ز نخل محبت ثمره را
سر بر نگیرم از درت ار فی المثل بسر
ریزند سنگ طعنه ز هربام و در مرا
گم گشت دل بظلمت زلفش خدایرا
کو خضر رهروی که شود راهبر مرا
دست طلب نمیکشم از پای بوس تو
خواهد اگر بکوی تو فرسود سر مرا
ایوای اگر ز پرده درآید بدر مرا
جز خون دل که ریزدم از دیده برکنار
حاصل نشد ز نخل محبت ثمره را
سر بر نگیرم از درت ار فی المثل بسر
ریزند سنگ طعنه ز هربام و در مرا
گم گشت دل بظلمت زلفش خدایرا
کو خضر رهروی که شود راهبر مرا
دست طلب نمیکشم از پای بوس تو
خواهد اگر بکوی تو فرسود سر مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.