۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶

چند برد زاهد انتظار قیامت
گو ز قیامت گذشت جلوه قامت

دل زقیامت براستی نتوان کند
گو بسر ما رود هزار قیامت

بست نگاه تو چشم عارف و عامی
سحر بتابید بر فنون کرامت

دل چه سلامت بدور چشم تو بیند
ایخم ابرو سر تو باد سلامت

خون بود آیت ز زخم ماهی دریا
سرخی چشمت بخون ماست علامت

آهوی وحشی است دل ز دیده میفکن
صید چو رفت از نظر چه سود ندامت

سرو قدی راست کرد تا بخرامد
پیش تو در گل فکند رحل اقامت

تیر نگاهی اگر ز چشم تو گم شد
خون نشد ایشوخ جان ببر بغرامت

عشق و ملامت کشی دو یار قدیمند
لطف مبر از من ایخدنگ ملامت

پای نگارین مکش ز دیده نیر
کز همه بیمهریست و از تو کرامت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.