هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند مستی معنوی، عشق به معشوق، رهایی از تعلقات دنیوی و وحدت با حق میپردازد. شاعر از زبان عاشقی سخن میگوید که خواهان رسیدن به معشوق و مستی از شراب عشق است و از قید و بندهای دنیوی میگریزد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آنها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از اشارات به مستی و مفاهیم صوفیانه نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۷۰
خیز تا معتکف خانۀ خمار شویم
سر به پیشش بسپاریم و سبکبار شویم
زلف ساقی بکف آریم و ببانک و دف و چنگ
مست از خانه سوی کوچه و بازار شویم
دمبدم با رخ افروخته از آتش می
همچو طاووس پی جلوه و رفتار شویم
شحنه گر خرقه و دستار به یغما ببرد
گو ببر چند خر خرقه و دستار شویم
چون ز زلف تو توان سبحه و زناری بست
ما چرا لاوه پی سیحه و زنار شویم
با نسیمی که ز کوی مه کنعان آید
زشت باشد به تنعم سوی گلزار شویم
با تو ما را خبر از خویشی و خودبینی نیست
که اناالحق زده حلاج سردار شویم
کام ما بس ز تو کز کوی تو بوئی شنویم
ما که باشیم ترا طالب دیدار شویم
سر آزاده و لاشور شر آرد برخیز
سر زلفی بکف آریم و گرفتار شویم
آخر از خمر جنان مست چو باید بودن
ما که مستیم از اول ز چه هشیار شویم
خستگانرا ز شکر خنده دهد آبحیات
خوش طبیبی است بیا تا همه بیمار شویم
قیمت لعل لب یار بجان شد نیر
گوهر ارزان شده بازآ که خریدار شویم
از پس مرگ چو خاک قدمی باید بود
به که خاک قدم شاه جهاندار شویم
شیر حق داور دین آنکه بمه ناز کشیم
با سگان سر کوی وی اگر یار شویم
سر به پیشش بسپاریم و سبکبار شویم
زلف ساقی بکف آریم و ببانک و دف و چنگ
مست از خانه سوی کوچه و بازار شویم
دمبدم با رخ افروخته از آتش می
همچو طاووس پی جلوه و رفتار شویم
شحنه گر خرقه و دستار به یغما ببرد
گو ببر چند خر خرقه و دستار شویم
چون ز زلف تو توان سبحه و زناری بست
ما چرا لاوه پی سیحه و زنار شویم
با نسیمی که ز کوی مه کنعان آید
زشت باشد به تنعم سوی گلزار شویم
با تو ما را خبر از خویشی و خودبینی نیست
که اناالحق زده حلاج سردار شویم
کام ما بس ز تو کز کوی تو بوئی شنویم
ما که باشیم ترا طالب دیدار شویم
سر آزاده و لاشور شر آرد برخیز
سر زلفی بکف آریم و گرفتار شویم
آخر از خمر جنان مست چو باید بودن
ما که مستیم از اول ز چه هشیار شویم
خستگانرا ز شکر خنده دهد آبحیات
خوش طبیبی است بیا تا همه بیمار شویم
قیمت لعل لب یار بجان شد نیر
گوهر ارزان شده بازآ که خریدار شویم
از پس مرگ چو خاک قدمی باید بود
به که خاک قدم شاه جهاندار شویم
شیر حق داور دین آنکه بمه ناز کشیم
با سگان سر کوی وی اگر یار شویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.