هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حافظ، با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند زلف، می و خمار، به بیان احساسات عاشقانه و رازهای دل پرداخته است. شاعر از عشق، فراق و دیوانگی‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و با اشاره به تجربه‌های خود، از دشواری‌های راه عشق می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۲

تا سر کار تو با خانۀ خمار افتاد
راز سر بستۀ ما بر سر بازار افتاد

بسر زلف تو آویخت دل ازچاه زنخ
کار زندانی عشقت بسر دار افتاد

دل ز سر حلقۀ زلفت نبرد راه بجای
همچو آن نقطه که اندر کف پرکار افتاد

ای پسر تابکی آنروز نهان در خم زلف
پرده بگشا که مرا پرده ز اسرار افتاد

غالباً ره نبرد عاشق صادق سوی وصل
اندرین کار مرا تجربه بسیار افتاد

دل دیوانه که شد واله آن نرگس مست
هوشیاریست که با مردم خمار افتاد

سخنت گر چه لطیف است سرا پا نیرّ
لب فروبند که در قافیه تکرار افتاد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.