هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از سعدی، بیانگر درد عشق، فراق و ستایش معشوق است. شاعر از نافرمانی در برابر حکم معشوق، رنج عشق و بی‌قراری خود می‌گوید و در عین حال به ستایش زیبایی و جذبه‌های معشوق می‌پردازد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم صبر، رحمت الهی و امید به بخشش دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با استفاده از استعاره‌های پیچیده، برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی دارد. همچنین، برخی اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۶

بکش ایدوست نداریم ز حکم تو گزیر
گر بکیش تو گناه است ترحم با سیر

دوست با جان من آنکرد که ماهی بکتان
عشق با صبر من آن کرد که آتش بحریر

گفتم از حسرت عناب لبت خواهم مرد
گفت سیب ز نخم بین و دگر بار بمیر

گر بحکم سر زلفت ننهم گردن طوع
چکنم با که شکایت کنم از دست امیر

سر شوریده مپندار بخود باز آید
تا نه زان ناقۀ کاکل شنود بوی عبیر

غائب از ما مشو ایمهر درخشان که بعمر
با چراغت نتوان یافت در آفاق نظیر

پای من لنگ و سر آب بصد مرحله دور
چکند تشنه نمیرد به بیابان ز هجیر

یا رب اینخر من گل چشم جهان سیر کند
ز چه از روی نشود چشم من دلشده سیر

دلبر آمد بسر کشته خود لیک چه سود
طبل واپس بزن از شست کمان رفت چو تیر

طوق موئی به بناگوش زد و گفت ببوس
پی نبردم که همان قصۀ چاهست و ضریر

نبش زین پیش مزن بر دلم از ناوک ناز
ایجوان بخت بیندیش ز آه دل پیر

بعد مرگ ار شنوم بوی تو از باد صبا
آن کند با من خاکی که به یعقوب بشیر

من که در گوشۀ ابروی تو حبس نظرم
ایشهنشه نظر از حبس نظر باز مگیر

شعر سعدی همه دلبند و ملیح است ولیک
نیرّّ انظم تو کو برد ز خواجو و ظهیر

لب فرو بند ز نتشبیب و برافشان دُرتاب
ز ثنای شه مهر افسرا و رنگ غدیر

نقش برد از عمل آئینۀ حسن ازل
که ز نوک قلمش یافت هیولان تصویر

دارم امید که جرمم بعطا در گذرد
که خداوند کریم است و شه عذر پذیر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.