هوش مصنوعی:
این متن به توصیف جهان به عنوان دریایی پر از خون و ناپایدار میپردازد که پایان آن مشخص نیست. شاعر هشدار میدهد که از این دریا و طوفانهایش بترسید و به دنبال آرامش نباشید. همچنین، از مادری نامهربان سخن میگوید که به جای شیر، خون شوهرانش را میدهد. متن به بیعدالتی و وجود افراد ناسپاس در جهان اشاره میکند و جوانمردان را به دوری از این افراد و گذراندن زندگی با شرافت توصیه میکند. در پایان، جهان به ضحاک و ماران تشبیه شده که پیوسته در حال بلعیدن مغز انسانها هستند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق فلسفی و اجتماعی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای شدید مانند 'دریای خون' و 'ضحاک و ماران' ممکن است برای برخی از سنین پایین ترسناک یا نامناسب باشد.
شمارهٔ ۹۶
جهان دریای خونابست و ناپیداست پایانش
الا ای آب جو بهراس از این دریا و طوفانش
مجو شیر ای پسر زینهار از این نامهربان مادر
که خون شوهرانست اینکه می بینی نه پستانش
ندارد جز دونان بر سفرۀ این نانکور مهمانکش
که دارد آون از گردون و ناهار است مهمانش
جوانمردان بدونان منت دونان نمی ارزد
جوانمردانه بگذر زیندونان و اهل بدونانش
شب و روزش دو شهمار است و خود ضحاک و ماران است
نمی بینی که مغز سر خورد پیوسته مارانش
الا ای آب جو بهراس از این دریا و طوفانش
مجو شیر ای پسر زینهار از این نامهربان مادر
که خون شوهرانست اینکه می بینی نه پستانش
ندارد جز دونان بر سفرۀ این نانکور مهمانکش
که دارد آون از گردون و ناهار است مهمانش
جوانمردان بدونان منت دونان نمی ارزد
جوانمردانه بگذر زیندونان و اهل بدونانش
شب و روزش دو شهمار است و خود ضحاک و ماران است
نمی بینی که مغز سر خورد پیوسته مارانش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.