هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، ابراز عشق و وفاداری بی‌قید و شرط خود را به معشوق بیان می‌کند. او حاضر است هرگونه جفا و بی‌وفایی را تحمل کند و حتی به ذلت تن دهد، فقط به امید آنکه مورد توجه معشوق قرار گیرد. شاعر تأکید می‌کند که هیچ آرزویی جز بودن در راه معشوق ندارد و حتی بهشت را هم به جای معشوق نمی‌خواهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند پذیرش جفا و ذلت در عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۰

من آن نیم که دل آزرده از جفای تو باشم
گرم ز پیش نظر رانی از قفای تو باشم

تو کز برای منی اعتبارم از تو همین بس
من ارنه درخور آنم که از برای تو باشم

علی الصباح بهر سو که رهگذر تو باشد
بسر روم که ز پا خستگان پای تو باشم

اگر تو چونسگ بیگانه ام زیش برانی
شوم رفیق سگ کوی آشنای تو باشم

هزار باز اگر عهد بستی اربشکستی
بیا که با همه بدعهدیت فدای تو باشم

اگر جفا وا گر مهر با همین ز تو شادم
که مطمح نظر چشم دلربای تو باشم

ضرورتست گدارا خیال سلطنت از چه
مرا خیال نباشد شها گدای تو باشم

چو نیست پا که بیایم رهگذر تو نالم
که سوی صید دل خسته رهنمای تو باشم

بهشت اگر همه از من بود بدین رخ زیبا
کنم مصالحه نیرّ من ار بجای تو باشم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.