هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از بی‌مهری معشوق، درد فراق، و ناامیدی از درمان درد عشق می‌گوید. او از شب‌های طولانی و عمر کوتاه شکایت دارد و از معشوقی می‌نالد که به عهد خود وفا نکرده است. شاعر همچنین از تأثیر نگاه معشوق و درد دل‌هایش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و حسرت نیاز به بلوغ عاطفی دارند تا به درستی درک شوند.

شمارهٔ ۱۳۸

نکرد از لابه ای بیمهر اگر خوی تو تغییری
بسازم من بخویت هین بکش زارم بشمشیری

شب دوشین بگردن دیدمی از مشک زنجیری
پریشانم از اینخواب جنون ایزلف تعبیری

طبیبم بر سر بالین رسید اما بهنگامی
که تن درتاب و جان بر لب نه ایمانی نه تقریری

حکایتهای زلف او دراز و عمر شب کوته
نمیگویم متاب ای صبحدم یک لحظه تأخیری

کمانداری که دل خون میخورد از حسرت تیرش
زمن غافل گذشت ایطالع برگشته تدبیری

وفا بر وعدۀ قتلم نکردی یاد دار ایمه
که از کوی تو ما رفتیم و دردل حسرت تیری

نشد رامم رقیب ای آه خر من سوز امدادی
رمید از من حبیب ای نالۀ شبگیر تأثیری
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.