هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، بیانگر احساسات عمیق و درد عشق ناکام است. شاعر از شبهای سرد و انتظار کشنده برای دیدار معشوق میگوید و از بلاها و فتنههای عشق شکایت میکند. در نهایت، با اشاره به رابطه دیرینه و صمیمیت با معشوق، از او میخواهد که با روی خوش با او رفتار کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و ادبی دارند.
شمارهٔ ۱۳۹
خنک آنشبی که او رخ بفروزد از شرابی
چکد از جگر مرا خون چو بر آتشی کبابی
تو خود ایغزال رعنا چه بلا شدی خدا را
که بدور چشم مست تو ندیده فتنه خوابی
چه شب است یارب امشب که در انتظار روزش
همه اختران شمردیم و نیامد آفتابی
بگرشمۀ نهانی بکنی هر آنچه دانی
نه مرا دل سئوالی نه ترا سر جوابی
اگر از لب تو بوسی بزدم مکن ترش رو
که کش آشنای دیرین نکشد بشکرّ آبی
چکد از جگر مرا خون چو بر آتشی کبابی
تو خود ایغزال رعنا چه بلا شدی خدا را
که بدور چشم مست تو ندیده فتنه خوابی
چه شب است یارب امشب که در انتظار روزش
همه اختران شمردیم و نیامد آفتابی
بگرشمۀ نهانی بکنی هر آنچه دانی
نه مرا دل سئوالی نه ترا سر جوابی
اگر از لب تو بوسی بزدم مکن ترش رو
که کش آشنای دیرین نکشد بشکرّ آبی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.