هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با مضامین عشق، شراب، و راز و نیاز با معشوق و ساقی سروده شده است. شاعر از عشق و مستی، جدایی و وصال، و همچنین از زلف یار و میخانه سخن می‌گوید. در برخی ابیات نیز اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند فنا و بقا دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های مکرر به شراب و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۰

ساقیا ساغر دوشینه نبرد از هوشم
باده پیش آر که مخمور در شراب دوشم

گر چنین جلوه نماید رخ گندم وش یار
حاصل دنیی و عقبی بجوی نفروشم

اینچنینم که سر زلف توئی سامان کرد
آخر از روسیهی خانه دهد بر دوشم

گوش پر کرده مرا زمزمۀ صوت سماع
خواجه معذورم اگر حرف دگر ننپوشم

گر چه دانم سفر وصل مرا پایان نیست
لیک تا پای روش هست بجان میکوشم

گفتگو نیست مرا با تو برو ایزاهد
هر چه خواهی تو فرو گوی که من خاموشم

ساقی ار زهر بجام من دلخون ریزد
بفلک میرود آوازۀ نوشا نوشم

دارم اینخرقه که در زیر کشم جام شراب
ظن بدگو نبرد شیخ مرقع پوشم

جز می صاف نمی آیدم از شیشۀ طبع
بسکه از آتش روی تو چو خم در جوشم

ساقیا بادۀ انگور بهشیاران ده
که من امشب ز خیال لب او مدهوشم

ایدل اندر خم زلفش چه کشی ناله خموش
فاش شد در همه عالم سخن سرگوشم

همه دل میبرد از دست حدیث نیرّ
تا حدیث سر زلف تو بود در گوشم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹ - تضمین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.