۲۹۱ بار خوانده شده

بخش ۵۸ - وله ایضا رحمه الله

همتی کز پا نشستم یا علی
مانده ام بر گیر دستم یا علی

تا بدیدار تو چشمم باز شد
از جهان دل بر تو بستم یا علی

مردم ار مست می خمخانه اند
من ز مینای تو مستم یا علی

من ندانم چیستم یا کیستم
از تو هستم هرچه هستم یا علی

خواجگی کن عهد خود مشکن من ار
عهد خود با تو شکستم یا علی

پایه از چرخ بلندم برتر است
بر درت تا خاک پستم یا علی

از گیاه خاک بستان توام
گر تبر زدوز کیستم یا علی

برعطای تست چشمم کز خطا
تیر فرصت شد ز شستم یا علی

خلق اگر دل بر گدایان بسته اند
من گدای شه پرستم یا علی

ایعصای رهروان دستی که من
پای خویش از تیشه خستم یا علی

زاهدان در انتظار کوثرند
من خوش از جام الستم یا علی

پای مردی کن زلطفم دستگیر
نیر بی پا و دستم یا علی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۷ - ایضا فی المدیحه
گوهر بعدی:بخش ۵۹ - وله ایضا رحمه الله
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.