هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه است که در آن شاعر از زخم‌های عاطفی و دل‌آزردگی‌های ناشی از عشق سخن می‌گوید. او از یادگارهای دردناک معشوق در دل و سینه خود می‌نالد و تأکید می‌کند که هیچ بخشی از وجودش از این داغ‌ها در امان نمانده است. همچنین، شاعر به بی‌قراری و اشک‌های بی‌پایان خود اشاره می‌کند و بیان می‌کند که هیچ گوهری در زندگی‌اش به ارزش معشوق نیست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و دردهای عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۹

کدام سینه که مجروح و دل فگار تو نیست
کدام دل که به هر گوشه بی قرار تو نیست

به یادگار تو در دل خدنگ هاست مرا
کشم ز سینه خدنگی که یادگار تو نیست

زدیده سیل دمادم به رخ فشانم از آن
که شویم آن اثری را که از غبار تو نیست

خبر ز جوهر جان کس نمیدهد لیکن
بنزد ما بجز آن لعل آبدار تو نیست

ز بس که زخم تو خوردیم داغ آن برجاست
نماند یک سر مویم که داغ دار تو نیست

منال شاهدی از مفلسی که از غم او
زبحر دیده چه گوهر که در کنار تو نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.