۳۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷

امروز ز نو دلبر ما خوی دگر داشت
ما واله و او روی و نظر سوی دگر داشت

گفتم که کنم نسبت آن زلف به عنبر
آورد صبا نکهت آن بوی دگر داشت

خلق نگران رخ او کشته ز هر سو
وان سرو به هر سو نگری روی دگر داشت

دل زان نکشیدم به سوی حوری و فردوس
کو میل به سوی دگر و کوی دگر داشت

گر شاهدی خسته شود سوی طبیبان
از دوست طمع شربت داروی دگر داشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.