۲۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸

دلم را جز غمت سودی نماندست
در او جز درد موجودی نماندست

ز آهم در دل دلبر اثر نیست
که دل اخگر شد و دودی نماندست

طبیبا ترک درمان کن کزین درد
بکلی روی بهبودی نماندست

ز امر بود و نابودم مترسان
که فکر بود و نابودی نماندست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.