هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، دل‌بستگی و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از نبود یار دلسوز، غم‌های عشق و ناتوانی در یافتن درمان برای دل‌آزرده خود می‌نالد. همچنین، به انتقاد از ریا و تظاهر در جامعه می‌پردازد و زیبایی‌های معشوق را با عناصر طبیعت مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و انتقادی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه بیشتری نیاز دارد. همچنین، ممکن است برخی از اشارات عرفانی یا اجتماعی برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۹

دل بسی گردید چون زلف تو دلداری نیافت
کو بغیر صید دلها در جهان کاری نیافت

هرکجا عشقت غمی دید اندر این جمعی که کرد
گوییا غیر از دل ما یار غمخواری نیافت

زاهدا زرق ریا در کوچه رندان مپوش
کین متاع آنجا بسی بردند و بازاری نیافت

چون خط و قد و رخت دل در گلستان ارم
سبزه و سرو و گلی و طرف گلزاری نیافت

دل به تنگ آمد ز درمان طبیبان چون کنم
او مگر چون شاهدی در عشق تیماری نیافت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.