۲۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶

چو جان خیال لبش در درون بگرداند
درون پرده دلم را به خون بگرداند

اگر چه عقل به تدبیر میکشد دل را
فسون چشم تواش با فنون بگرداند

خرد که موی شکافد به فن و دانش و هوش
قضای سابق و تقدیر چون بگرداند

طبیب درد سر خود همی دهد هیهات
که با دوار دماغ این جنون بگرداند

چو شاهدی به رخت عشق از فسانه نباخت
چگونه رخ ز غمت با فسون بگرداند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.