هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه از درد و غم دوری یار سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی در فقر و نداری، عشق به معشوق ارزشمندتر از تاج و تخت پادشاهان است. او امیدوار است که با وجود سختی‌ها، محترم و مقرب درگاه معشوق باشد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۰۰

چرا ز درد غم یار خود بغم باشیم
خوشا دمی که به درد و غمش به هم باشیم

به تاج و تخت شهان سر فرو نمی آریم
اگر چه از سگ کویش به قدر کم باشیم

به مال و جاه جهان نیست احتشام ولیک
گدای کوی تو باشیم محتشم باشیم

نهاده ایم به راحت همیشه چشم امید
قدم به دیده ما نه که در قدم باشیم

چو شاهدی به در دوست می بریم نیاز
امید هست کزین باب محترم باشیم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.