هوش مصنوعی: این شعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید. شاعر از رنج دوری معشوق می‌نالد و آرزو می‌کند که حتی در میان مردم نیز یاد او شود. او درد عشق را بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی خود می‌داند و تمایلی به زندگی بدون آن ندارد. در پایان، شاعر به شهادت و فداکاری در راه عشق اشاره می‌کند و از غم و درد به عنوان یاران همیشگی خود یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۰۳

مرا گر هجر دل بر آتش است و دیده دریا هم
کجا دل می کشد با باغ و با گل گشت و صحرا هم

سگانت را به روزعرض هر یک را نهی کامی
چه شد گر یاد آری در میان مردم از ما هم

مرا یک روز خالی نیست از دردت دلم یکدم
نمی خواهم که بی درد تو باشم روز فردا هم

به تشریف شهادت چون رسانی جان مشتاقان
بدین دولت مزین ساز از تیغ تو ما ر ا هم

بگو تا چون ننالد شاهدی تا صبح دم هر شب
که نبود مونسش غیر از غم و درد و بلا با هم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.