هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و فراق سخن میگوید، از درد دل و آرزوهای برآورده نشده مینالد. او از شمع بزم افروز و جمالش یاد میکند که جهان را روشن میسازد، اما در عین حال از ناکامیهای خود در عشق و زندگی میگوید. همچنین، اشارهای به نوروز و امید به آینده دارد، اما در نهایت، احساس تاریکی و فراق بر متن غالب است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و ناکامی نیاز به درک عاطفی بالاتری دارند.
شمارهٔ ۲
پیش دلسوزان درآر آن شمع بزم افروز را
تا بیاموزد ز جان دردمندان، سوز را
تا جهان از پرتو شمع جمالش روشن است
هیچ رونق نیست خورشید جهان افروز را
زخم اگر دانم که از دست بلورین وی است
در دل خود جای سازم ناوک دل دوز را
خیز تا با هم به نوروزی به صحرایی رویم
سال دیگر تا که بیند موسم نوروز را
پند می دادند و نشنیدم من شوریده بخت
نیکبخت آن کاو بگیرد پند نیک آموز را
آرزو دارم که بر وصلت شوم پیروز، لیک
کی بیابد چون منی آن طالع پیروز را
در فراقت روز، تاریک است بر چشم جلال
نزد مهجوران نباشد فرقی از شب روز را
تا بیاموزد ز جان دردمندان، سوز را
تا جهان از پرتو شمع جمالش روشن است
هیچ رونق نیست خورشید جهان افروز را
زخم اگر دانم که از دست بلورین وی است
در دل خود جای سازم ناوک دل دوز را
خیز تا با هم به نوروزی به صحرایی رویم
سال دیگر تا که بیند موسم نوروز را
پند می دادند و نشنیدم من شوریده بخت
نیکبخت آن کاو بگیرد پند نیک آموز را
آرزو دارم که بر وصلت شوم پیروز، لیک
کی بیابد چون منی آن طالع پیروز را
در فراقت روز، تاریک است بر چشم جلال
نزد مهجوران نباشد فرقی از شب روز را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.