هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و درد فراق میگوید و بیان میکند که دلش سالهاست عاشق است اما به وصال نرسیده. او از تنهایی، اشکها و رنجهای عشق مینالد و اشاره میکند که عاشقان بار سنگینی بر دوش دارند. شاعر همچنین ارزش صحبت یار را بالاتر از تمام ملک جهان میداند و از بلبل شوریدهای یاد میکند که برای رسیدن به گل، خارها را تحمل میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و تنهایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۷۱
سالها شد که دلم مهر نگاری دارد
نه به شب خواب و نه در روز قراری دارد
تنم از درد غباری شد و عیبم نکند
هر که بر دامن ازین گرد غباری دارد
هرکه مشغول توگشت از دو جهان باز آمد
زان که این کار کسی نیست که کاری دارد
حاصل از ملک جهان نیست به جز صحبت یار
گو غنیمت شمر آن یار که یاری دارد
حبّذا بلبل شوریده که بر بوی گلی
از همه ملک جهان دامن خاری دارد
شب تنهایی من نیست به جز اشک کسی
که به بالین من خسته گذاری دارد
می کنم سرزنش چشم گهرپرور خویش
که نه در خورد خیال تو نثاری دارد
قدّ عاشق که دوتا گشت عجب می دارند
وین نبینند که دلسوخته باری دارد
رخت ازین ورطه به ساحل نتوان برد جلال
کاین نه بحری ست که پایان و کناری دارد
نه به شب خواب و نه در روز قراری دارد
تنم از درد غباری شد و عیبم نکند
هر که بر دامن ازین گرد غباری دارد
هرکه مشغول توگشت از دو جهان باز آمد
زان که این کار کسی نیست که کاری دارد
حاصل از ملک جهان نیست به جز صحبت یار
گو غنیمت شمر آن یار که یاری دارد
حبّذا بلبل شوریده که بر بوی گلی
از همه ملک جهان دامن خاری دارد
شب تنهایی من نیست به جز اشک کسی
که به بالین من خسته گذاری دارد
می کنم سرزنش چشم گهرپرور خویش
که نه در خورد خیال تو نثاری دارد
قدّ عاشق که دوتا گشت عجب می دارند
وین نبینند که دلسوخته باری دارد
رخت ازین ورطه به ساحل نتوان برد جلال
کاین نه بحری ست که پایان و کناری دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.