هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوع عشق و غرور میپردازد. شاعر از عشق به عنوان گنجی پر از راز یاد میکند و به تأثیرات مستیآور هستی بر عقل و شرم اشاره میکند. همچنین، شاعر به مقایسهی خود با دیگران میپردازد و برتری خود را در هنر و خدمت بیان میکند. او از خود به عنوان فردی با اصالت و توانا یاد میکند و دیگران را پایینتر از خود میداند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیدهی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
بخش ۷۶ - حکمت نظر کردن در چارق و پوستین کی فلینظر الانسان مم خلق
بازگَردان قِصّهٔ عشقِ اَیاز
کان یکی گنجیست مالامالْ راز
میرَوَد هر روز در حُجْرهیْ بَرین
تا بِبینَد چارُقی با پوستین
زان که هستی سَخت مَستی آوَرَد
عقلْ از سَر شَرم از دل میبَرَد
صد هزاران قَرنِ پیشَین را همین
مَستیِ هستی بِزَد رَهْ زین کَمین
شُد عَزرائیلی ازین مَستی بِلیس
که چرا آدم شود بر من رئیس؟
خواجهاَم من نیز و خواجهزادهاَم
صد هُنر را قابِل و آمادهاَم
در هُنَر من از کسی کَم نیستم
تا به خِدمَت پیشِ دشمن بیسْتَم
من زِ آتش زادهاَم او از وَحَل
پیشِ آتش مَر وَحَل را چه مَحَل؟
او کجا بود اَنْدَر آن دوری که من
صَدْرِ عالَم بودم و فَخْرِ زَمَن؟
کان یکی گنجیست مالامالْ راز
میرَوَد هر روز در حُجْرهیْ بَرین
تا بِبینَد چارُقی با پوستین
زان که هستی سَخت مَستی آوَرَد
عقلْ از سَر شَرم از دل میبَرَد
صد هزاران قَرنِ پیشَین را همین
مَستیِ هستی بِزَد رَهْ زین کَمین
شُد عَزرائیلی ازین مَستی بِلیس
که چرا آدم شود بر من رئیس؟
خواجهاَم من نیز و خواجهزادهاَم
صد هُنر را قابِل و آمادهاَم
در هُنَر من از کسی کَم نیستم
تا به خِدمَت پیشِ دشمن بیسْتَم
من زِ آتش زادهاَم او از وَحَل
پیشِ آتش مَر وَحَل را چه مَحَل؟
او کجا بود اَنْدَر آن دوری که من
صَدْرِ عالَم بودم و فَخْرِ زَمَن؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۷۵ - بیان آنک آنچ بیان کرده میشود صورت قصه است وانگه آن صورتیست کی در خورد این صورت گیرانست و درخورد آینهٔ تصویر ایشان و از قدوسیتی کی حقیقت این قصه راست نطق را ازین تنزیل شرم میآید و از خجالت سر و ریش و قلم گم میکند و العاقل یکفیه الاشاره
گوهر بعدی:بخش ۷۷ - خلق الجان من مارج من نار و قوله تعالی فی حق ابلیس انه کان من الجن ففسق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.