۱۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۶

ای از خط تو سبز لب جویبار عمر
وز غنچۀ تو خرم و خندان بهار عمر

ای در محیط کون و مکان نقطۀ بسیط
رحمی که شد ز دائره بیرون مدار عمر

داغم من از فراغ تو از فرق تا قدم
ای جلوۀ تو شمع دل لاله زار عمر

در چین طرۀ تو چه آهو دلم فتاد
بی خود نگشته تیره چنین روزگار عمر

دیدم بسی جفا پس از اندیشۀ وفا
با سست عهدی تو چه سخت است کار عمر

عمری که بی تو در گذرد سودمند نیست
بی خدمت تو بار گرانی است بار عمر

از حد گذشت شوق دل بی قرار من
دارم دگر چگونه امید قرار عمر

عمری گذشت دیده به راه تو دوختیم
کامی نیافتیم در این رهگذار عمر

ای خضر جان مفتقر تشنه کام سوخت
ارزانی تو جام می خوشگوار عمر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.