۱۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۴

ای شهریار حسن ترا تا شناختیم
اعلام عشق بر سر عالم فراختیم

یکدل شدیم و یک صفت و یک روش کنون
باز آمدیم از همه و با تو ساختیم

تا بر محک عشق نمائیم کم عیار
در بوته بلای تو عمری گداختیم

ره در قمارخانه عشقت بیافتیم
تا هر چه بود در ره سودا بباختیم

از مصر تاختن به یکی تاختن رسید
اسبی که در طریق هوای تو تاختیم

تا یار در دیار دل ما نزول کرد
شمشیر منع بر سر اعیار آختیم

گفتا چو سوخت عود دل از عشق ما حسین
ما در کنار خویش چو چنگش نواختیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.