هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که با استفاده از استعارهها و تشبیههای زیبا، به ستایش معشوقی الهی میپردازد. شاعر از عشق و فداکاری سخن میگوید و با اشاره به داستانهای قرآنی مانند یعقوب و یوسف، به زیباییهای معنوی و عرفانی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار میباشد. همچنین، آشنایی با داستانهای قرآنی و ادبیات کلاسیک فارسی برای درک کامل متن ضروری است.
شمارهٔ ۲۱۹
ای همچو جان سوی بدن ناگه بر ما آمده
جانها فدای جان تو ای جان تنها آمده
اندر دیار جان من تا تو چه غارتها کنی
چون برده بودی عقل و دل وز بهر یغما آمده
ترکان کافرکیش تو پیوسته با تیر و کمان
کرده کمین دین و دل وز بهر یغما آمده
یعقوب جان در کنج تن دریافت بوی پیرهن
از خاک پایت چشم او زان روی بینا آمده
خیاط قدرت جامه ای کز بهر یوسف دوخته
بر قامت رعنای او بس چست و زیبا آمده
حال حسین خسته دل دانسته ای تو از کرم
بهر مداوای دلش همچون مسیحا آمده
جانها فدای جان تو ای جان تنها آمده
اندر دیار جان من تا تو چه غارتها کنی
چون برده بودی عقل و دل وز بهر یغما آمده
ترکان کافرکیش تو پیوسته با تیر و کمان
کرده کمین دین و دل وز بهر یغما آمده
یعقوب جان در کنج تن دریافت بوی پیرهن
از خاک پایت چشم او زان روی بینا آمده
خیاط قدرت جامه ای کز بهر یوسف دوخته
بر قامت رعنای او بس چست و زیبا آمده
حال حسین خسته دل دانسته ای تو از کرم
بهر مداوای دلش همچون مسیحا آمده
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.