هوش مصنوعی:
این متن عرفانی و عاشقانه، بیانگر حالات روحی و عرفانی شاعر در مواجهه با معشوق الهی است. شاعر از عشق و مستی ناشی از آن، از دست دادن دین و دل، و تسلیم شدن در برابر معشوق سخن میگوید. همچنین، اشارهای به مفاهیمی مانند فنا، پریشانی، و تبدیل شدن از عابد دیرینه به عاشق رهبانی دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فنا و پریشانی ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک داشته باشند.
شمارهٔ ۲۴۰
دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئی
داد بدست دلم سبحه سبحانئی
من چو بفرمان او سبحه گرفتم بدست
برد ز من دین و دل از ره پنهانئی
گشت دلم مست او جان شده پابست او
خورده هم از دست او باده جانانئی
سوی من شه نشان کرد جنیبت روان
کرد در اقلیم جان غارت سلطانئی
آن شه پر مکر و فن داشت خرابی من
تا بنهد از کرم گنج بویرانئی
آه که از عشق دوست کین همه فتنه ازوست
عابد دیرینه شد عاشق رهبانئی
کرد ز خود فانیم داد پریشانیم
برد مسلمانیم آه مسلمانئی
سطوت عشق جلیل ساخته بی قال و قیل
خون دلم را سبیل بر خطر جانئی
آه که از بیخودی من چه شغب ها کنم
گر نکند شاه من رسم نگهبانئی
دوست چو آمد عیان رفت حسین از میان
عاریه دارد بدوش خلعت انسانئی
داد بدست دلم سبحه سبحانئی
من چو بفرمان او سبحه گرفتم بدست
برد ز من دین و دل از ره پنهانئی
گشت دلم مست او جان شده پابست او
خورده هم از دست او باده جانانئی
سوی من شه نشان کرد جنیبت روان
کرد در اقلیم جان غارت سلطانئی
آن شه پر مکر و فن داشت خرابی من
تا بنهد از کرم گنج بویرانئی
آه که از عشق دوست کین همه فتنه ازوست
عابد دیرینه شد عاشق رهبانئی
کرد ز خود فانیم داد پریشانیم
برد مسلمانیم آه مسلمانئی
سطوت عشق جلیل ساخته بی قال و قیل
خون دلم را سبیل بر خطر جانئی
آه که از بیخودی من چه شغب ها کنم
گر نکند شاه من رسم نگهبانئی
دوست چو آمد عیان رفت حسین از میان
عاریه دارد بدوش خلعت انسانئی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.