هوش مصنوعی: این شعر در مدح و ستایش یک پادشاه عادل و قدرتمند در هندوستان به نام راجه جسرَت است. او به دلیل عدالت و بخشندگی‌اش مشهور بود و تحت حکومت او، کشور رونق و آرامش داشت. با این حال، او از نداشتن فرزند رنج می‌برد و این موضوع باعث اندوه او بود. شاعر آرزو می‌کند که نام و یاد او جاودانه بماند و تأکید می‌کند که فرزندان در واقع ادامه‌دهندهٔ عمر انسان هستند.
رده سنی: 15+ این متن یک شعر کلاسیک است که دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و فلسفی مانند عدالت، قدرت، و اهمیت فرزندآوری است. درک کامل این مفاهیم ممکن است برای کودکان دشوار باشد، اما نوجوانان و بزرگسالان می‌توانند از زیبایی‌های ادبی و معنایی آن لذت ببرند.

بخش ۱۴ - آغاز داستان رام و سیتا

شکر گفتار این شیرین فسانه
بدین آهنگ بسرود این ترانه

که رایی بود اندر کشور هند
به زیر خاتمش بنگاله تا سند

به شهر اود نامش راجه جسرَت
ز تختش آسمان می برد حسرت

ز عدلش آتش و پنبه شده خویش
برادر خوانده خواندی گرگ را میش

به دورش بس که گیتی بود خرّم
نمانده نام غم جز در سپرغم

ز اقبالش جهان را عید نوروز
به بزم و رزم چون خورشید فیروز

به فرمانش به بستان کرده بلبل
تغیر نام نا فرمانی از گل

کشیده تیغ تیزش خنجر مهر
عقیم از فتنه گشته مادر دهر

ز دست آرزو بخشش در آفاق
شکسته قدر زر چون رنگ عشاق

گریزان آز از ملکش به فرسنگ
گرفتن کفر بود و خواستن ننگ

به کام دولتش ناز و تمنّا
مراد همتش یک یک مهیا

نکرده لیک بخت نوجوانش
چراغی روشن اندر خاندانش

به صد جان آرزو می کرد فرزند
نمی شد نخل امیدش برومند

ز نیسانش صدفها می شدی پر
نمی آمد به کف سر رشتۀ در

ز بی اولادی خود داشت افسوس
که از اولاد ماند نام و ناموس

ازان گویند عمرش جاودان باد
که عمر اندر حقیقت هست اولاد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۳ - در حسب حال خود
گوهر بعدی:بخش ۱۵ - مشورت کردن راجه جسرت برای اولاد با وزیران
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.